این کاملا طبیعی است که وقتی یکی را دوست داری، هر چه در ارتباط با او معنا میشود و به او ربط پیدا میکند را هم دوست باشی و مورد تعریف و تمجید قرار دهی. اینکه منطقی نیست امر دیگری است اما طبیعی هست.
اما همینکه بهانهی درست و درمونی به دست آمد که خیلی هم طرف دوست داشتنی نیست و در حقیقت دوست داشتنهای قبلی هم ناشی از یک توهم و شاید فریب و نقش بازیکردن بودهاست، تازه متوجه میشوی که چقدر کلاه سرت رفته و از آن بدتر کلاههایی که تو از آن نمد سر دیگران گذاشتهای بیآنکه خودت خبر داشته باشی.
۲۰روز از خیانت آشکار و رفتار خلاف عرف و قاعده مردانگی و شرافت «سیدمحمدخاتمی» گذشته است.
اما همینکه بهانهی درست و درمونی به دست آمد که خیلی هم طرف دوست داشتنی نیست و در حقیقت دوست داشتنهای قبلی هم ناشی از یک توهم و شاید فریب و نقش بازیکردن بودهاست، تازه متوجه میشوی که چقدر کلاه سرت رفته و از آن بدتر کلاههایی که تو از آن نمد سر دیگران گذاشتهای بیآنکه خودت خبر داشته باشی.
۲۰روز از خیانت آشکار و رفتار خلاف عرف و قاعده مردانگی و شرافت «سیدمحمدخاتمی» گذشته است.
طی این ۲۰ روز بیش از ۲۰۰«حسینشریعتمداری» اصلاحطلب، تلاش نمودهاند که سازوکارهای فریب و توجیه و اقناع مردم را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. عده قابل توجهی از معترضان و مخالفان آن رفتار هم قانع شده و مثلا حکمت پشتپرده را دریافتهاند. حتی عدهای دست پیش گرفته که؛ دیدید کار سید بیحکمت نبود؟ مثلا «قدیانی» به مرخصی آمد؟ بروبچههای زندان «متیکلا» بابل مرخص نوروزی گرفتند؟ دکتر «خزعلی» با مرخصی از خطر حتمی مرگ نجات پیدا کرد و... الخ؟ و مدعی شدند همه اینها از برکت همان رای باطلهای است که در صندوق روستایی نزدیک دماوند افتاد و به سعایت خبرگزاری «فارس» از آن رونمایی شد.
خوب! آزادترین کشور دنیا هست و آزادی در آن نزدیک به مطلق است. حق دارند که نظر خودشان را بنویسند و اعلام کنند. ما که بخیل نستیم! بالاخره گوشهای شنوا که حقیقت را از چرند بازشناسند و به قول «ناصرالدینشاه» فرق «کلم و استکهلم» را بدانند، آنقدر خواهند شد که دروغ و نیرنگ دیگر رنگی نداشته باشد.
خوب! آزادترین کشور دنیا هست و آزادی در آن نزدیک به مطلق است. حق دارند که نظر خودشان را بنویسند و اعلام کنند. ما که بخیل نستیم! بالاخره گوشهای شنوا که حقیقت را از چرند بازشناسند و به قول «ناصرالدینشاه» فرق «کلم و استکهلم» را بدانند، آنقدر خواهند شد که دروغ و نیرنگ دیگر رنگی نداشته باشد.
در سویی دیگر اما برای رسیدن به آن روزها، حالا حالاها باید در مورد این اتفاق نوشت و توضیح داد و روشنگری کرد و به تاریکخانهها نور تاباند. شیخ ما گفته است: «هیچ موقع در زندگی به این اندازه از خداوند شاکر و شکرگزار وی نبودم، و امید کامل دارم به نتیجه دادن این حرکت و مسیر». (+) من چرا خوشحال نباشم؟
این خوشحالی بیدلیل نیست. اول آنکه، تکلیف عدهای از افرادی که اصلا و ذاتا هیچگونه قرابتی با جنبشسبز و آرمانهای آزادیخواهانه آن نداشتند، مشخص شد و راهشان از فردای انتخابات و رایی که «خاتمی» به صندوق نظام انداخت از جنبش جدا شد. دیگر اینکه؛ آنها که دلِشان عمیقا با جنبش هست، اما ماهیت امثال «خاتمی» دقیقا بر آنها روشن نشده، و به همین دلیل نمیتوانستند رفتار اشتباه و نیت اشتباهتر او را حلاجی درستی بنمایند، به زودی به فرصت یک حلاجی و تشریح درست و دقیق از این رفتار مزورانه پی خواهند برد و راه خود را اصلاح خواهند نمود.
اضافه کنم که در میان این جدالها، نامه سراسر محبت و پاکی بانو «فهیمینژاد» مادر «سهراب اعرابی» به «خاتمی» که در توجیه آن رای و رفتار نوشته شده بود، کاملا از جنسی دیگر است و از این بابت کمترین گردی بر دامن پاک آن بانوی صبور و داغدار نمینشیند.(+)
اما همه اینها گفتم تا اشاره کنم که نزدیک به ۹ماه قبل و در حالی که همه هوادارن جنبش، داغدار دوستان شهید خود بودند و رهبران جنبش به حصر رفته بودند، «سیدمحمدخاتمی» به دیدار «حمیدسبزواری» رفت.
«حمید سبزواری» نیازی به معرفی آنچنانی ندارد. ولی جالب است بدانید و بدانیم نامبرده یاد شده علاوه بر آنکه طی ۳۰ سال گذشته نقش اصلی دلالی «کلمه» در دستگاه هنر فروشی فرهنگ و ارشاد این کشور را به عهده داشته و سراینده تعداد قابل توجهی از اشعار و سرودهای انقلابی مخصوص به خود میباشد، ضمنا سراینده سرود معروف: «آمریکا آمریکا... به نیرنگ تو» نیز میباشد. (+)
قبلا هم نوشته و توضیح دادهام که در برههای از زمان به خاطر انقلاب و شرایط جنگ و... خیلی رفتارها از دولتمردان ما سرزد، که در شرایط عادی بیشتر به دیوانگی شبیه است، اما شرایط حساس آن برههها آنها را قابل توجیه میکرد، اما پس از گذشت دوران حساسیت نه تنها ما از کرده پشیمان نشدیم که بدان افتخار هم کردیم. این سرود یکی از آن رفتار خلاف عرف و ادب دیپلماتیک خسارتبار ما بود.
آمریکا کشور استعمارگری هست شکی در آن نیست. در دو کودتای بزرگ بر علیه ملت ما نقش اصلی را داشته است. درست! خیلی وقتها بر علیه منافع ما و ملت ما رفتار نموده. صحیح! اما اگر بیاحترامی به کشوری جبران کننده استعمار و لطمات وارده میبود، حالا ما باید بر همه جهان سیادت میکردیم. چون به اندازه کافی طی ۳۲ سال گذشته به همه دنیا بیاحترامی کردهایم. نمونه دم دستی آن همین بیاحترامی آقای «جواد اردشیر لاریجانی» به گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل بود، که به تنهایی نظر مثبت چند کشور را در مورد وضعیت حقوق بشر در کشور ما عوض کرد و به رای مثبت آنها منجر شد. البته به قولی عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و البته که خدا می خواهد. بگذریم.
اضافه کنم که در میان این جدالها، نامه سراسر محبت و پاکی بانو «فهیمینژاد» مادر «سهراب اعرابی» به «خاتمی» که در توجیه آن رای و رفتار نوشته شده بود، کاملا از جنسی دیگر است و از این بابت کمترین گردی بر دامن پاک آن بانوی صبور و داغدار نمینشیند.(+)
عکس از اينجا |
«حمید سبزواری» نیازی به معرفی آنچنانی ندارد. ولی جالب است بدانید و بدانیم نامبرده یاد شده علاوه بر آنکه طی ۳۰ سال گذشته نقش اصلی دلالی «کلمه» در دستگاه هنر فروشی فرهنگ و ارشاد این کشور را به عهده داشته و سراینده تعداد قابل توجهی از اشعار و سرودهای انقلابی مخصوص به خود میباشد، ضمنا سراینده سرود معروف: «آمریکا آمریکا... به نیرنگ تو» نیز میباشد. (+)
قبلا هم نوشته و توضیح دادهام که در برههای از زمان به خاطر انقلاب و شرایط جنگ و... خیلی رفتارها از دولتمردان ما سرزد، که در شرایط عادی بیشتر به دیوانگی شبیه است، اما شرایط حساس آن برههها آنها را قابل توجیه میکرد، اما پس از گذشت دوران حساسیت نه تنها ما از کرده پشیمان نشدیم که بدان افتخار هم کردیم. این سرود یکی از آن رفتار خلاف عرف و ادب دیپلماتیک خسارتبار ما بود.
آمریکا کشور استعمارگری هست شکی در آن نیست. در دو کودتای بزرگ بر علیه ملت ما نقش اصلی را داشته است. درست! خیلی وقتها بر علیه منافع ما و ملت ما رفتار نموده. صحیح! اما اگر بیاحترامی به کشوری جبران کننده استعمار و لطمات وارده میبود، حالا ما باید بر همه جهان سیادت میکردیم. چون به اندازه کافی طی ۳۲ سال گذشته به همه دنیا بیاحترامی کردهایم. نمونه دم دستی آن همین بیاحترامی آقای «جواد اردشیر لاریجانی» به گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل بود، که به تنهایی نظر مثبت چند کشور را در مورد وضعیت حقوق بشر در کشور ما عوض کرد و به رای مثبت آنها منجر شد. البته به قولی عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و البته که خدا می خواهد. بگذریم.
اما آقای «خاتمی» که میخواست و مدعی بود که برای گفتگو آمده است و پیشنهاد میکند «گفتگوی تمدنها» را جایگزین «رویارویی تمدنها» کنید، به پیشواز و عیادت کسی میرود که بزرگترین افتخارش سرودن سرودی است که متضمن توهین به یک کشور مستقل دیگر است.
پنهان نمیکنم که وقتی آن گزارش را دیدم و خواندم؛ از خاتمی بسیار ناراحت شدم و مثل همیشه خودم را فریفتم اما امروز لازم میبینم بدان اشاره و به اشتباه سکوت آن روزم اعتراف کنم.
پنهان نمیکنم که وقتی آن گزارش را دیدم و خواندم؛ از خاتمی بسیار ناراحت شدم و مثل همیشه خودم را فریفتم اما امروز لازم میبینم بدان اشاره و به اشتباه سکوت آن روزم اعتراف کنم.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.