صفحات

۱۳۸۸/۰۸/۲۰

پلیس

خبرگزاری ایسنا در روز شانزدهم آبانماه گزارش داد که گشت انتظامی قیامدشت هنگام گشت در منطقه استحفاظی خود پس از مضنون شدن به سه خودرو که در حاشیه خیابان متوقف بودند ؛متوجه شد که شش نفر در حال تجاوز به یک زن هستند.در این رابطه پرونده ای تشکیل و هر شش نفر تحویل مقامات قضایی شدند.

شاكي پرونده كه زني 32 ساله و خانه‌دار است به قاضي «رضوانفر» گفت: «ساعت 7 شب در حال رفتن به سمت خانه بودم كه در حوالي خيابان خاوران، راننده‌ي يك خودروي پرايد برايم ايجاد مزاحمت كرد. به او توجه نكردم اما در يك لحظه راننده از خودرو پياده شد و با تهديد چاقو مرا سوار كرد. پس از طي مسيري، يك جوان ديگر نيز سوار خودرو شد و مرا به نقطه‌اي متروكه در حوالي قيامدشت بردند. در آن‌جا نيز دو نفر ديگر به آنها ملحق شدند و در كنار جاده خاكي در داخل ماشين اقدام به تجاوز كردند.»
وي ادامه داد: «در همين حين رانندگان دو ماشين نيز كه در حال عبور از جاده بودند متوقف شدند و با معرفي خود به عنوان مامور قصد داشتند از چهار جوان اخاذي كنند كه بعد از چند دقيقه آنان نيز به چهار نفر ديگر پيوستند و مرا مورد تجاوز قرار دادند.»

بر اساس گزارش «ایسنا» این اتفاق باید در روز سیزدهم‌آبان یعنی روزی که حضور سنگین نیروهای انتظامی و سپاه و بسیج از صبح زود برای جلوگیری از حضور پر رنگ حامیان «جنبش سبز» و تحرکات احتمالی آنها در تمام خیابانهای شهر تهران احساس می‌شد و نیروهای مذکور بدون استراحت در خیابانهای تهران به ماموریت تنبیه نیروهای معترض به وضعیت موجود مشغول بودند؛ اتفاق افتاده باشد.

حالا تصور کنید در ساعتی که این اتفاق دردناک در حاشیه یک خیابان تهران اتفاق می‌افتاد مجموعه نیروی انتظامی که موظف بود در این ساعت در پست خدمتی خود حضور داشته باشد به مرخصی تشویقی بابت حضور موفقیت‌آمیز امروز صبح تشریف می‌برده است.

در چنین شرایطی تکلیف شهروندانی که برای امنیت خود و خانواده‌هایشان هر ماه مبالغی از حقوقشان به عنوان مالیات به صندوق مالیاتی دولت واریز می‌شود اما در موقع لزوم ونیاز به داشتن حاشیه امنیت، از حضور پلیس خبری نیست، چیست؟

این اتفاق تنها نمونه‌ای از خروارها اتفاقی است که اینروزها به سبب تعاریف جدید از وظایف نیروی پلیس اتفاق می‌افتد و خبر آن اجازه رسیدن به افکار عمومی را پیدا می‌کند. اضافه کنید به اینها خبرهایی که اجازه رسیدن به گوش افکار عمومی را پیدا نمی‌کنند و یا قربانیان به دلیل حفظ ته‌مانده آبروی باقیمانده خود اجازه انتشار آن را نمی دهند.

راستی به کجا می رویم؟

۳ نظر:

  1. واقعا اتفاق دردناکی است و حرفی برای گفتن باقی نمی ماند ...

    پاسخحذف
  2. سلام
    اتفاق ناراحت کننده ای است
    ولی
    ترکیب آن با سیزده آبان و مرخصی و نیروی انتظامی و ... جالب به نظر نمی رسد.
    این اقدام ممکن است در یک حکومت صد در صد دموکراتیک و با نیروهای انتظامی هوشیار نیز اتفاق بیفتد.

    پاسخحذف
  3. آخه عزیز من! کار پلیس که ایجاد امنیت و آسایش برای مردم نیست. آنها کارهای واجبتری دارند. علی الخصوص در روزهای ویژه ای مثل سیزدهم آبان.
    من هر وقت پلیس می دیدم، دستانم شروع به لرزیدن میکرد. باور کنید! یک بار با همسرم و دوستانمان در جاده چالوس توسط پلیس متوقف شدیم. طبق معمول یک سری سوال و جواب با بدترین لحنها...
    باور کنید من از ترسم تاریخ ازدواجمان را اشتباه گفتم:)) آنها که برایشان مهم نبود ما با هم چه نسبتی داشتیم. فقط قصد اخاذی داشتند ولی کور خونده بودند.

    پاسخحذف

چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
می‌توانید از برگه تماس‌بامن هم استفاده نمایید.