عکس از وبسایت «صبحامروز» |
«جمشیدچالنگی» ۶ ماه صبر کرد تا شاید، نظر مدیریت جدید «صدایآمریکا» ــ که بنا به گفتهها و افشاگریهای تازه ایشان، از نزدیکان ریسجمهور ایران هستند ــ نسبت به او عوض شده و مجددا دعوت به کار شود. طی این ۶ماه ایشان معلق و بلاتکلیف بود و هنوز حکم اخراج او از «صدایآمریکا» قطعی و نهایی نشده بود.
اگر نظر آن تیم مدیریتی تغییر میکرد و آقای «چالنگی» مجددا به «صدایآمریکا» برای ادامه همکاری دعوت میشد، ظاهرا نیازی به افشاگری بر علیه آنها هم احساس نمیشد، و صد البته که همکاری کردن با آن تیم مدیریتی و حقوق گرفتن از آنها هم هیچ اشکالی نداشت.
حتی شاید اینبار اگر از آقای «چالنگی» خواسته میشد که خلاف «شرف» انسانی و اخلاق حرفهای رسانهای خود به نفع خواست و اراده آن مدیریت، کار ویژهای انجام شود، حتما انجام میشد.
به نظر میرسد، آنچه برای آقای «چالنگی» مهم است، محروم نبودن از حقوق مکفی که از آن اداره دریافت مینمود و ارضا حس شهرتطلبی شخصی که به واسطه آن شغل برای او محیا شده بود میباشد، و آنچه که برای او و امثال او اصلا مهم نیست و به قولی محلی از اعراب ندارد، وجدان کاری و شرافت حرفهای و انسانی است.
آنچه مهم است اینست که اطلاعاتی که آقای «چالنگی» درباره کثیف بودن محیط کاری قبلی خود و آلودگی مدیران آن به تهمت نزدیکی با ریسجمهور ایران و لابیهای او در آمریکا و...(+) که ایشان به تازگی از آنها پرده برداری نموده را، به تازگی به دست نیاورده و قبلا هم از آنها آگاه بوده است. اما وقتی که در آن سازمان مشغول کار بوده، یا دوره تعلیق و انتظار خدمت را سپری مینموده، به قول معروف به او ربطی نداشته است که شاید در محیطی کار میکند که استانداردهای حداقلی شرافت در آن مورد توجه و اعتنا نیست. اما امروز که اخراج او قطعی شده، کاملا به او ربط پیدا کرده و لازم آمده است تا همه از وجود آنهمه پلیدی اطلاع پیدا کنند.
«شرافت» گوهر گرانبهایی است که دستیابی به آن کار خُردی نیست و پس از آنکه با زحمت و تقوای بسیار به دست آمد، حفظ آن دقت، وسواس و کوششهودهای را طلب میکند.
قیمت آن بسیار گران است، اما آدمی همیشه در معرض وسوسه خریدارن است تا آنرا به بهانهای و به قولی به ثمن بخس از چنگ آدمی درآورند.
آقای «چالنگی» و صدای امریکا و مدیران اسبق و سابق و دیروز و امروز آن، هریک به اندازه خودشان و بیش از اندازه توان یک رسانه به قربانی کردن شرافت و اخلاق رسانهای طی سالیان اخیر توجه داشتهاند و آنچه برایِشان کمترین اهمیت را داشته، وجدان و شرافت کاری بوده و بیشترین توجه بر تهیه برنامههایی بودهاست که رضایت اربابان آن رسانه را تامین کند، نه مخاطبان و شهروندان را.
تردیدی نیست کسی که در کار کندن چاه برای درافتادن مردم به آن است و بابت آن حقوق میگیرد و «نان» میخورد، در کار عمیق نمودن چاهی است که قرار است خود در آن قرار بگیرد. اضافه کنم در میان برنامههای مزخرف «صدایآمریکا» من برنامه «افق» و مجری ارزشمند و توانای آن «سیامکدهقانپور» را یک استثنا میدانم.
قیصرامینپور سرودهاست:
.... وقتی که یک تفاوت سادهدر حرف
کفتار را
به کفتر
تبدیل میکند
باید به بیتفاوتی واژهها
و واژههای بیطرفی
مثل نان
دل بست
«نان» را از هر طرف بخوانی «نان» است
من بیشتر نوشتههای شما رو دنبال میکنم ولی از خواندن این مقاله واقعا متاسف شدم. چه آسان تهمت زدید و حرمت ریختید و شرافت دیگری را به بازی گرفتید.
پاسخحذفداریوش عزیز!به نظر شما برنامههای صدای امریکا و خصوصا تقسیر خبر که آقای چالنگی مجری آن بود، ناقض بیطرفی رسانه نبود؟
حذفآیا مجری یک رسانه حرفهای وظیفه ندارد وقتی مهمان برنامه به کشوری ، مقامی ، یا شخصی توهین میکند، مانع او شود و بلافاصله عذرخواهی کند؟
به نظر شما دلیل تاخیر آقای چالنگی برای این اعلام نکردن چیست و چرا باید بلافاصله پس از صدور حکم اخراج این اتفاق بیفتد؟