مرحوم «حسین منزوی» که جاودانه شد، «محمدحسینجعفریان» شاعر جانباز و حزباللهی، یادداشتی نوشت که در نهایت انصاف، حق کلمه را در مورد خداوندگار بزرگ غزل ادا نموده بود.
«محمدحسین جعفریان» شاعر خوبی است. انسان منصفی هم هست. انصاف و تعادل مبنای رفتار رسانهای و هنری او بوده است. نمونهاش همین یادداشت منصفانه که او در مورد مرحوم «منزوی» نوشته بود.
همین روحیه تعادل باعث شده، جایگاه او همیشه در میان همه طیفها محترم بماند و مورد احترام. هم «مسعوددهنمکی» شعر او را برای ترانه تیتراژ فیلمش انتخاب کند و دوست داشته باشد، هم «ابراهیمنبوی» به او و هنرش نگاه تحسینبرانگیز توام با احترام داشته باشد. (+)
«جعفریان» آدم باتقوایی است. یک پایش را در راه خدا داده است و در سراسر این سالها با مناعت طبع و قناعت به زندگی ساده خود مشغول بوده و دردمندانه تلاش نموده تا پاس «کلمه» را تا بدانجا که در توان دارد، داشته باشد و پاس عقیده و حرمت گل ومهربانی را.
اما سخت است آدم برسفره بیادبان گاهی مهمان شود و خوی آنها در وی بیتاثیر باشد و در ایمان آدم رخنه نکند.
اینکه «جعفریان» تلاش داشته است جانبداری تمام، از هنر مدرن نداشته و گاهی هم به دوستان دیروز جبهه و جنگ خود، توجه داشته، و به آنها هم حرمت بگذارد، درست! اما اینکه در برقراری رفاقت و سلام و علیک با بیادبان و دریدهگان از آن جمع، حرمت خود را فراموش نموده و همخوی و همزبان آنها شود، درست نیست. و صد البته که اگر از این غفلت خطایی سر زد، سکوت در برابر آن نادرستتر.
«مسعوددهنمکی» که بدزبانی و بیاحترامی او به ساحت هنر و قلم و کلمه، نیازمند توضیح و معرفی نیست، در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر قانونی ظاهرا، از شعر آقای «جعفریان» در تیتراژ فیلم خود استفاده مینماید. این مسئله شاعر را به اعتراض وا میدارد.
اما بیاعتنایی «دهنمکی» به اعتراض شاعر باعث شده تا او در یک غفلت آشکار، همرنگ و رفتار غیراخلاقی چماق به دستان شده و در یک مصاحبه اعتراضی، اخلاق را فراموش و به یک انسان بیتقصر و بیخبر و بیربط به این قضیه بیاحترامی نماید.
اینکه «دهنمکی» با خانم «هدیهتهرانی» و سایر بازیگران فیلمش چه رفتاری داشته، به خود آنها و چهارچوب و محدوده حرفهای و کاریشان مربوط است و آقای «جعفریان» حق ندارد با اشاره به آن و بدون توجه به حقوق شهروندی وی، حقوق پایمال شده خود را از آقای «دهنمکی» مطالبه نماید.
ادبیات زشت نهفته در مصاحبه آقای «جعفریان» و اشاره «کاش با جانبازان مثل هدیه تهرانی رفتار میکرد» به طرز آشکاری، از عمق نگاه ابزاری، جنسی و حقیرانه ایشان به «زن» حکایت میکند.
جای تعجب بسیار است، در حالی که همراهان متعصب ایشان بردن نام همسر خود در ملاءعام را منکر دانسته و از آن اجتنتاب میکنند و در صورت ناچاری، با عناوین سخیف «مادر بچهها» و «منزل» و «ضعیفه» و... یاد میکنند، چگونه ایشان به خودش اجازه داده اینگونه بی پروا به نام یک زن اشاره کند؟ اشارهای که تلویحا کارگردان را متهم به تفاوت نگاه جنسیتی و تزلزل شخصیت میکند.
ریشه اینگونه بداخلاقیها از امثال آقای «جعفریان» و «سلحشور» را باید در جای خود و به موقع بررسی نمود، اما اینکه آقای «جعفریان» درباره ریشه ناملایمات و نابسامانیهای موجود جامعه تلاش مینمایند، فرافکنی نموده و آدرس اشتباهی بدهند ظاهرا حکایت از آن دارد که داوطلبانه خود را به خواب زدهاند تا زحمت جامعه برای بیدار کردنشان به جایی نرسد. البته دور نیست زمانی که خواب ماندگان غفلت و خوابزدگان، پریشان از خواب خواهند پرید.
مرتبط:
«محمدحسین جعفریان» شاعر خوبی است. انسان منصفی هم هست. انصاف و تعادل مبنای رفتار رسانهای و هنری او بوده است. نمونهاش همین یادداشت منصفانه که او در مورد مرحوم «منزوی» نوشته بود.
همین روحیه تعادل باعث شده، جایگاه او همیشه در میان همه طیفها محترم بماند و مورد احترام. هم «مسعوددهنمکی» شعر او را برای ترانه تیتراژ فیلمش انتخاب کند و دوست داشته باشد، هم «ابراهیمنبوی» به او و هنرش نگاه تحسینبرانگیز توام با احترام داشته باشد. (+)
«جعفریان» آدم باتقوایی است. یک پایش را در راه خدا داده است و در سراسر این سالها با مناعت طبع و قناعت به زندگی ساده خود مشغول بوده و دردمندانه تلاش نموده تا پاس «کلمه» را تا بدانجا که در توان دارد، داشته باشد و پاس عقیده و حرمت گل ومهربانی را.
اما سخت است آدم برسفره بیادبان گاهی مهمان شود و خوی آنها در وی بیتاثیر باشد و در ایمان آدم رخنه نکند.
اینکه «جعفریان» تلاش داشته است جانبداری تمام، از هنر مدرن نداشته و گاهی هم به دوستان دیروز جبهه و جنگ خود، توجه داشته، و به آنها هم حرمت بگذارد، درست! اما اینکه در برقراری رفاقت و سلام و علیک با بیادبان و دریدهگان از آن جمع، حرمت خود را فراموش نموده و همخوی و همزبان آنها شود، درست نیست. و صد البته که اگر از این غفلت خطایی سر زد، سکوت در برابر آن نادرستتر.
«مسعوددهنمکی» که بدزبانی و بیاحترامی او به ساحت هنر و قلم و کلمه، نیازمند توضیح و معرفی نیست، در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر قانونی ظاهرا، از شعر آقای «جعفریان» در تیتراژ فیلم خود استفاده مینماید. این مسئله شاعر را به اعتراض وا میدارد.
اما بیاعتنایی «دهنمکی» به اعتراض شاعر باعث شده تا او در یک غفلت آشکار، همرنگ و رفتار غیراخلاقی چماق به دستان شده و در یک مصاحبه اعتراضی، اخلاق را فراموش و به یک انسان بیتقصر و بیخبر و بیربط به این قضیه بیاحترامی نماید.
اینکه «دهنمکی» با خانم «هدیهتهرانی» و سایر بازیگران فیلمش چه رفتاری داشته، به خود آنها و چهارچوب و محدوده حرفهای و کاریشان مربوط است و آقای «جعفریان» حق ندارد با اشاره به آن و بدون توجه به حقوق شهروندی وی، حقوق پایمال شده خود را از آقای «دهنمکی» مطالبه نماید.
ادبیات زشت نهفته در مصاحبه آقای «جعفریان» و اشاره «کاش با جانبازان مثل هدیه تهرانی رفتار میکرد» به طرز آشکاری، از عمق نگاه ابزاری، جنسی و حقیرانه ایشان به «زن» حکایت میکند.
جای تعجب بسیار است، در حالی که همراهان متعصب ایشان بردن نام همسر خود در ملاءعام را منکر دانسته و از آن اجتنتاب میکنند و در صورت ناچاری، با عناوین سخیف «مادر بچهها» و «منزل» و «ضعیفه» و... یاد میکنند، چگونه ایشان به خودش اجازه داده اینگونه بی پروا به نام یک زن اشاره کند؟ اشارهای که تلویحا کارگردان را متهم به تفاوت نگاه جنسیتی و تزلزل شخصیت میکند.
ریشه اینگونه بداخلاقیها از امثال آقای «جعفریان» و «سلحشور» را باید در جای خود و به موقع بررسی نمود، اما اینکه آقای «جعفریان» درباره ریشه ناملایمات و نابسامانیهای موجود جامعه تلاش مینمایند، فرافکنی نموده و آدرس اشتباهی بدهند ظاهرا حکایت از آن دارد که داوطلبانه خود را به خواب زدهاند تا زحمت جامعه برای بیدار کردنشان به جایی نرسد. البته دور نیست زمانی که خواب ماندگان غفلت و خوابزدگان، پریشان از خواب خواهند پرید.
مرتبط:
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.