آنچه تحت عنوان «انگيزيسيون»وبه تعبير فارسي زبانان «تفتيش عقايد» از قرن سوم ميلادي در دادگاههاي اروپا توسط روحانيون مسيحي انجام مي شد، و پس از آن تا« قرون وسطا» ادامه داشت تنها يك هدف را البته نه به صراحت كه در لفافه «كشف و مجازات ارتداد و بي ديني» دنبال مي كرد در يك جمله خلاصه مي شود :« دانستن حق مردم نيست». عكس همان چیزی كه «سعيد حجاريان» مرغ نيم بسمل و دربند امروز،نظريه پرداز و مغز متفكر اصلاحات ديروز برپيشاني ارگان منتشره اش روزنامه« صبح امروز»نوشته بود كه: «دانستن حق مردم است»
آنچه باعث مي شود كه اغلب كشورهاي متمدن جهان مشكلات ناچيز و پيش پا افتاده كشورهاي جهان سوم را نداشته باشند،احترامي است كه به بزرگترين و بيشترين سرمايه انسان «كلمه» مي گذارند.«كلمه»از آنروي براي اين خلايق واجد ارزش گرديده است كه بارها و بارها و طي قرون و اعصار متوالي توسط «روحانيون سخت كيش» « محاكمه » شده است.و پس از هر بار «محاكمه»تحديد ،تكفير؛تحريم و تنبيه شده والبته پس از همه اينها؛ سر افراز تر و سربلند تر مايه بي آبرويي وتحقير و تخفيف ارزش محاكمه كنندگان شده است.«كلمه» امروز براي اينان نماد «آزادي» است.از اين رو بزرگترين سرمايه و قابل تقديس است.
اينروزها آخرين پرده از اين دادگاههای نمایشی که مهمترین وجه همتشان تحدید آزادگی و آزادی قلم و به بند کشیدن«کلمه »است و آخرين تحديدها براي «آزادي»«دموكراسي»و «انسانيت»، در کشور ایران تحت عنوان «دادگاه محاكمه متهمان كودتاي مخملي» در حال برگزاری است.مسئولین اين دادگاه كه از نزديك به دو ماه پيش سعي نموده اند متهمان دادگاه را در بي خبری و بی اطلاعي كامل از يكطرف و اطلاعات غلط از طرف ديگر قرار دهند، ظاهرا بيش از پيش تمايل داوطلبانه دارند كه خود نيز در بي خبري بيشتري نسبت به ايران ،دنيا و اتفاقات پيرامون دادگاهي كه خود هدايت آنرا بر عهده دارند قرار داشته باشند.پس از برگزاري اولين جلسه دادگاه ، متخصصين امر قضا در بين دو قشر تحصلكرده و روحاني و فعالين مراكز حقوقي و حتي افكار عمومي اشتباهات آشكار و پيش پا افتاده دادگاه و كيفر خواست تنظيم شده آنرا به كررات متذكر شدند.اما آنچه كه بيش از پيش اتفاق افتاد تكرار همان اشتباهات و تخلفات با شدت بيشتر در دادگاههاي بعدي بود.دادگاه چهارم از این سلسله که صبح سه شنبه سوم شهریور برگزار شد ، بیش از هر شخص و سازمان «کلمه » و «دانایی» را بر صندلی اتهام نشانده بود .کیست که نداند«سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»به عنوان قدیمی ترین سازمان سیاسی مستقل ایران و «جبهه مشارکت ایران اسلامی» به عنوان فراگیر ترین و مردمی ترین تشکل سیاسی بعد از انقلاب ، مهمترین نقش و جایگاه در گردش آزاد اطلاعات و ایجاد بسترهای لازم برای تحقق مهمترین و یکی از انسانی ترین حقوق انسانی یعنی «دانستن» را برعهده داشته اند؟و حالا مسئولین دادگاه از زبان متهمان چنین اعتراف می کنند که این دو تشکل باید منحل شوند.
در باره اين دادگاهها بارها دوستان متذكر شدند كه اين نمايشها و دادگاهها در سايه پروژه عقيم اعتراف گيري فقط مصرف داخلي و براي بعضي از طرفدارن داخلي مسئولين دادگاه دارد.بايد بر خلاف تصور دوستان ياد آور شد اين چنين دادگاه و اعترافاتي نه تنها ديگر هيچگونه مصرفي ندارد بلكه سالها پيش تاريخ مصرف خود را از دست داده است و امروزه تنها نقش داروی فاسدی را دارد که به جای نظافت باید یک «سعید اسلامی » پیدا شود. براستی به قول آقای شکوری راد :«داروی نظافت را چه کسی سر خواهد کشید؟»
در همین رابطه از حمام فین تا زندان اوین
در همین رابطه در قرن چندم هستیم؟
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.