من با اطمینان اعلام می کنم اگر روزی و روزگاری رسید که هر کس بتواند حرف دلش را آزادانه بر زبان آورد؛ به شرط آنکه هنوز «شرافت» رنگ و اعتباری داشته باشد و «شکوریراد» هم از این شرافت سهمی داشته باشد، حرف دلش این خواهد بود که از آزاد شدن با وساطت و توصیه و سفارش یک «عالم دینی»؟؟؟ به شدت پشیمان است. مگر آنکه همانطور که گفتم از شرافت تهی باشد.
در خبرها از قول آقای «محسنیاژهای» دادستان کل کشور و سخنگوی قوهقضاییه؛ آمده بود که آزادی آقای دکتر «شکوریراد» با وساطت یکی از علمای قم؟؟ صورت گرفته و پس از آن هم اعلام شد که آیتالله «شبیریزنجانی» که همشهری دکتر «شکوریراد» و از دوستان نزدیک پدر ایشان بوده درباره ایشان سفارش و توصیه نموده و ایشان آزاد شدهاند.
اینکه یک زندانی آزاد شوند نه تنها موجب ناراحتی و تاثر نیست که بسیار مایه خوشحالی و شادمانی است. اما به قول معروفی از «وینسونچرچیل» که: «گاهی برای ماندنباید رفت» گاهی لازم است برای جلوگیری از زندانی شدن یک نسل و کمک به ازادی تعداد قابل توجهی زندانی بیگناه، مدتی زندان ماند و زندانی شد و توصیه و سفارش هم کرد که کسی توصیه نکند و توصیه نپذیرد که اکثر دردهای بیدرمان این ملک و ملت که امروز از پس سالها به شکل کریهی دهن باز کرده و چهره نموده و مرحم میطلبد از همین توصیه کردنها و سفارش شدنها شروع شده و امروز تعداد قابل توجهی از آنها که سفارش کنندهای نداشتهاند و یا داشتهاند و کسی به سفارششان توجهی ننموده است یا در زندان به سر میبرند و یا جان خود را بر سر ایمان و اعتقاد و اعتراض خود گذاشتهاند.
اما اصل اعتراض این نوشته بیشتر از آنکه به این سیر اجتماعی باشد به نگاه متفاوتی است که یک نماینده خدا یا یک مرجع تقلید بی توجه به نتایج سوء نگاه خود میتواند نسبت به سرنوشت مشترک انسانهایی داشته باشد که با پدر یکی از آنها آشنا بوده و با پدر دیگر دوستان او آشنا نبوده است. در نتیجه تمام دوران عمر خود و خصوصا یکی دوسال اخیر، نسبت به هر گونه بی عدالتی و نقض عدالت سکوت نموده و اکنون که یکی از نزدیکان و یا فرزند یکی از دوستانش احتمالا قرار است قربانی این بیعدالتی شود سکوت را جائز ندانسته است.
البته از نظر حقیر به آن عالم دینی حرجی نیست و به آقای دکتر «شکوریراد» هم. اما دوستانی که «جنبش سبز» را آرمان مشترک خود میدانند شایسته است متوجه باشند که؛ چه کسانی ادعای همراهی با این جنبش، و ظرفیت همراهی با آرمانهای اصیل که یکی از اصول اساسی آن «برابری همه انسانها در برابر قانون» است، را دارا می باشند. وچه کسانی ادعای پوچ دارند و کمیت عملشان لنگ است؟
امیدوارم آقای دکتر «شکوریراد» امروز شرافتمندانه با اعلام نارضایتی صریح، از این بیعدالتی آشکار واین نگاه ویژه نسبت به خود اعلام برائت نماید. در عیر این صورت مطمئن باشد که روزگاری که امکان اظهار نظر آزادنه وجود داشته باشد؛ اظهار نظری که امروز می تواند «سرافرازانه» باشد آنروز «شرمسارانه» خواهد بود.
این نوشته در سحامنیوز
لینک در بالاترین
به دنبال اعتراض و تذکر تورجان اینجا نوشته من از سایت سحامنیوز حذف شد
این نوشته در پیکنت
این نوشته در رادیوکوچه
در خبرها از قول آقای «محسنیاژهای» دادستان کل کشور و سخنگوی قوهقضاییه؛ آمده بود که آزادی آقای دکتر «شکوریراد» با وساطت یکی از علمای قم؟؟ صورت گرفته و پس از آن هم اعلام شد که آیتالله «شبیریزنجانی» که همشهری دکتر «شکوریراد» و از دوستان نزدیک پدر ایشان بوده درباره ایشان سفارش و توصیه نموده و ایشان آزاد شدهاند.
اینکه یک زندانی آزاد شوند نه تنها موجب ناراحتی و تاثر نیست که بسیار مایه خوشحالی و شادمانی است. اما به قول معروفی از «وینسونچرچیل» که: «گاهی برای ماندنباید رفت» گاهی لازم است برای جلوگیری از زندانی شدن یک نسل و کمک به ازادی تعداد قابل توجهی زندانی بیگناه، مدتی زندان ماند و زندانی شد و توصیه و سفارش هم کرد که کسی توصیه نکند و توصیه نپذیرد که اکثر دردهای بیدرمان این ملک و ملت که امروز از پس سالها به شکل کریهی دهن باز کرده و چهره نموده و مرحم میطلبد از همین توصیه کردنها و سفارش شدنها شروع شده و امروز تعداد قابل توجهی از آنها که سفارش کنندهای نداشتهاند و یا داشتهاند و کسی به سفارششان توجهی ننموده است یا در زندان به سر میبرند و یا جان خود را بر سر ایمان و اعتقاد و اعتراض خود گذاشتهاند.
اما اصل اعتراض این نوشته بیشتر از آنکه به این سیر اجتماعی باشد به نگاه متفاوتی است که یک نماینده خدا یا یک مرجع تقلید بی توجه به نتایج سوء نگاه خود میتواند نسبت به سرنوشت مشترک انسانهایی داشته باشد که با پدر یکی از آنها آشنا بوده و با پدر دیگر دوستان او آشنا نبوده است. در نتیجه تمام دوران عمر خود و خصوصا یکی دوسال اخیر، نسبت به هر گونه بی عدالتی و نقض عدالت سکوت نموده و اکنون که یکی از نزدیکان و یا فرزند یکی از دوستانش احتمالا قرار است قربانی این بیعدالتی شود سکوت را جائز ندانسته است.
البته از نظر حقیر به آن عالم دینی حرجی نیست و به آقای دکتر «شکوریراد» هم. اما دوستانی که «جنبش سبز» را آرمان مشترک خود میدانند شایسته است متوجه باشند که؛ چه کسانی ادعای همراهی با این جنبش، و ظرفیت همراهی با آرمانهای اصیل که یکی از اصول اساسی آن «برابری همه انسانها در برابر قانون» است، را دارا می باشند. وچه کسانی ادعای پوچ دارند و کمیت عملشان لنگ است؟
امیدوارم آقای دکتر «شکوریراد» امروز شرافتمندانه با اعلام نارضایتی صریح، از این بیعدالتی آشکار واین نگاه ویژه نسبت به خود اعلام برائت نماید. در عیر این صورت مطمئن باشد که روزگاری که امکان اظهار نظر آزادنه وجود داشته باشد؛ اظهار نظری که امروز می تواند «سرافرازانه» باشد آنروز «شرمسارانه» خواهد بود.
این نوشته در سحامنیوز
لینک در بالاترین
به دنبال اعتراض و تذکر تورجان اینجا نوشته من از سایت سحامنیوز حذف شد
این نوشته در پیکنت
این نوشته در رادیوکوچه
سلام علی آقای عزیز
پاسخحذفاز نظر بنده بسیار مطلب منطقی و زیباییست، اما چه کنیم که همه دوستان اینچنین نمیاندیشند و منفعت خویش در این نمیبینند!
یکی از کسانی که واقعا کوته بینانه به نوشته نگاه کرده است علی اشرف فتحی نویسنده وبلاگ تورجان است.
پاسخحذفاز همین جا باید به آقای فتحی بگویم آقای فتحی عزیز!
تعصب لباس گرفتتان! فکر نکنید که چیزهایی را که شما میدانید دیگران نمیدانند. اگر سیره میدانید، دیگران هم هستند که میدانند. اگر علما را به خوبی میشناسید، دیگرانی هم هستند که میشناسند. اما همه که نباید با شما هم نظر باشند. حق را که با شما نمیسنجند آقای فتحی!
با سلام
پاسخحذفمطلب بسیار خوبی بوووود !
واقعاً باید دکتر شکوری راد از این حمایت ابراز پشیمانی کند !
اگر چه برای هر دوی این بزرگواران احترام زیادی قائل هستم اما به نظرم آیت الله العظمی شبیری زنجانی خیلی پیش از این می توانست کارهایی انجام دهد !
به توذجان پاسخ گفتم
پاسخحذفآخه چقدر احمقی تو ! مگر دفاع از حق انسان هدف نیست؟ اگر هست وقتی امکان رهایی یک نفر از طریق اعمال فشار نهاد هزارساله مرجعیت فراهم است چرا نباید یک انسان را از حق بالفعل نقض شده اش رهانید؟!سکوت در برابر امکان رهانیدن یک انسان از رنج ظالمانه به این بهانه که یا همه باید آزاد شوند یا هیچکس چه مبنای عقلانی و شرعی دارد؟ همینطوراگر شورای ظالم نگهبان حق شهروندی دکتر معین را سلب کرد و بعد حکم حکومتی رهبر این حق را احیا کرد چه اشکالی دارد؟ آیا معین باید از این امکان به دلیل رد صلاحیت نمرحوم بازرگان در انتخابت ریاست جمهوری 64 صرفنظر کند؟! پیشنهاد می کنم فیلم فرست شیندلر را یک بار هم که شده ببینی تا بفهمنی زدودن یک انسان از رنج به کمترین بهانه چقدر شیرین و انسانی است. اگر از چنین احساسی برخوردار نیستی باید در انسانیتت شک کرد. چون یا نجات کل انسانها که در واقع منیت خودت است و البته ناشدنی هم هست را می خواهی و یا مشاهده و رضایت از رنج تک تک انسانها را!
پاسخحذفنمی دانم چه اشکالی دارد که یک مرجع در زمانه که جرف هیچ کس (چه مرجع چه مقام دار ) در بدنه و راس حکومت خریداری ندارد توانسته انسان بی گناهی را نجات دهد. در ثانی باید پرسید چقدر این مرجع می تواند نفوذ داشته باشد که همه زندانیان را آزاد کند ؟ از کجا معلوم است که این مرجع در رابطه با دیگر زندانیان حرفی نزده است ؟ بس است خود را معیار هر چیزی قرار ندهید
پاسخحذفبسیار لذت می برم از اینکه می بینم افراد دون مایه ای نظیر حصرتتان تیتر وب می زنید که ما برای حدمت با قلم آمدیه ایم و خدمت شما یعنی زدودن دین. بسیار لذت می برم آقای... شرمم آید از این «این ترررر نت»...
پاسخحذفاينها همه اش دروغهاي مصلحتي حكومته . حكومت داره از تبصره تفرقه بيانداز و حكومت كن استفاده ميكنه چون دارن زوال خودشونو به چشم ميبينن .ديدين كه ورزشكاران صاحب نامو چگونه مجبور به مسابقه كذايي با مورالس و احمقترين نژاد كردن ؟؟؟؟ عليرضا
پاسخحذفسلام
پاسخحذفبه قول آقاي بابك داد آنروز كه وارد بازي سياسي شديم هم شهدش را شناختيم و هم زهرش بس نه دلخوش به شهدش بايد و نه ترس از زهر
آقاي شكوري راد بزرگند
ولي به قول خودشان كاش نيم ساعت مي توانستند در رسانه ي به ظاهر ملي صحبت كنند تا مجبور نباشند با بي بي سي گفتگو داشته باشند
سلام
پاسخحذفشبیه به طوفان به روزم
مانا باشید