صفحات

۱۳۸۸/۱۰/۰۲

چاه مكن بهر كسي

مولوي در دفتر ششم مثنوي داستاني دارد درباره رنجوري كه براي مداوا پيش طبيب رفت:

آن يكي رنجور شد سوي طبيب گفتم نبضم را فرو بين اي لبيب

و طبيب پس از مداوا و نبض گرفتن واقف شد كه اميد صحت بر او محال است بنابراين براي آنكه دستور پرهيز براي بيماري كه روزهاي آخر عمر را سپري مي كند مفيد به حال نيست و كمترين نتيجه را در بر ندارد بنا براين :

گفت هر چت دل بخواهد آن بكن تا رود از جسمت اين رنج كهن

هرچه خواهد خاطر تو وامگير تا نگردد صبر و پرهيزت زحير

صبر و پرهيز اين مرض را دان زيان هرچه خواهد دل، در آرش در ميان

رنجور از طبيب فارغ شده براه افتاد . در كنار جوي آبي صوفيي نشسته دست و رو مي شست؛ رنجور بر پشت گردن صاف صوفي طمع كرد و نسخه طبيب را بياد آورد سيلي محكمي بر پشت گردن صوفي نواخت. صوفي رنجور را به قاضي برد و قاضي پس از ديدن حال زار رنجور، صوفي را مخاطب ساخت كه : حكم خدا درباره زندگان است و اين رنجور سالها پيش مرده است و......صوفي قاضي را پرسيد:

گفت صوفي پس روا داري كه او سيليم زد بي قصاص و بي تسو؟

و قاضي بلافاصله از او پرسيدكه :

گفت قاضي تو چه داري بيش و كم؟ گفت دارم در جهان من شش درم

گفت قاضي:سه درم تو خرج كن آن سه ديگر را به او ده بي سخن

زار و رنجورست و درويش و ضعيف سه درم در بايدش ترّة و رغيف

قاضي و صوفي مشغول جر و بحث و گفتگو شدند . در همين حين نگاه رنجور به پشت گردن قاضي افتاد.

بر قفاي قاضي افتادش نظر از قفاي صوفي آن بد بتر

سوي گوش قاضي آمد بهر راز سيليي آورد قاضي را فراز

پس از سيلي خوردن قاضي از رنجور صوفي قاضي را سزنش كرد كه:

آنچ نپسندي به خود اي شيخ دين چون پسندي بر برادر، اي امين؟

اين نداني كه پي من چه كني هم در آن چه عاقبت خود افگني؟

اين يكي حكمت چنين بد در قضا كه تو را آورد سيلي بر قفا

واي بر احكام ديگرهاي تو تا چه آرد بر سر و بر پاي تو؟

بقيه داستان را خود حدس زده يا در مثنوي عظيم معنوي بخوانيد.

آقاي دكتر « علي لاريجاني » را خيلي سال است كه مي شناسيد و مي شناسيم . از مراسم تو ديع « سيد محمد خاتمي »از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و معرفه وي به عنوان وزير جديد.در همان روز بود كه وقتي اكثر كارمندان وزارت ارشاد از خداحافظي « خاتمي » به شدت متاثر بودند ؛ آقاي « سيد محمود دعايي» خطاب به او گفت : اي كاش هنگام خداحافظي شما هم كارمندان اينگونه متاثر باشند . و ايكاش كه در همه جا هنگام توديع همكاران از رفتن هيچكس خوشحال نباشند كه متاسفانه بالاي نود درصد اينگونه نيست و در مورد آقاي « لاريجاني» هم.

به صدا وسيما آمد و هشت سال از خاطر هيچكس نرفته است كه رسانه ملي ايران طي اين مدت به دليل رويكرد جناحي و يكسويه او از يكطرف و حذف و تخريب و اهانت نسبت به شخصيتهاي بزرگ علمي؛ هنري و مذهبي از طرف ديگر به « سيماي لاريجاني » تنزل شان يافت.در همين دوره بارها و بارها به سعي و سعايت او برنامه هايي ساخته و پرداخته شد كه مهمترين هدفش حذف « اصلاح» و « اصلاح طلبي» بود.سانسور خبري و تحريف و جعل خبر در دوران مديريت او عملا تشويق و ترغيب تلويحي خشونت و شاخه شناخته شده آن « انصار حزب اله» بوده است.مردم ما برنامه هاي « چراغ» « هويت» و فيلم سانسور شده و تحريفي « كنفرانس برلين» پخش شده از سيماي تحت مديريت ايشان را هنوز فراموش نكرده اند.

از مشخصات بارز« اخوان لاريجاني »چرخش سريع در مواضع است
و آقاي دكتر نيز از اين خصيصه بهره كافي و وافي برده است ؛تا بدانجاكه ظهر روز انتخابات دهم پس از رصد كردن اوضاع و دريافت اخبار رسمي رياست جمهوري مهندس « موسوي » را به ايشان تبريك گفته و پس از اتفاقات ناگوار بعد از انتخابات در برنامه زنده تلوزيوني خواستار آن شد كه صدا و سيما به مخالفين هم حق و وقت براي دفاع بدهد از يكطرف؛ و از طرف ديگر حمله شديد الحن ايشان به سران جنبش سبزپس از جريان پاره شدن عكس موسوم به « اهانت به امام».بگذريم درباره ايشان و اخلاق خاص ايشان بسيار بيشتر مي توان نوشت .

آقاي دكتر اخيرا به نمايندگي از رياست جمهور خصوصا و ملت ايران عموما راس يك هيئت ديپلماتيك به كشور « انور سادات» و « حسني مبارك» كشور اهرام مسافرت نموده و مسئوليت ديپلماتيك خود را نه كم نه زياد ، آنچنانكه بايد انجام داد و برگشت . اما بلافاصله دست پروردگانش در « انصار حزب اله» و بيسج دانشگاهها پشت گردن او را از پشت گردن مرحوم دكتر « زرين كوب» دكتر « شفيعي كدكني» دكتر « چنگيز پهلوان» خانكم دكتر « جميله كديور» و..... صاف تر يافته و هوس پشت گردني زدن به او نمودند.

نامه شديد اللحن بسيج دانشگاهها به آقاي لاريجاني و تقاضاي عذر خواهي او از ملت ايران به دليل ملاقات با « حسني مبارك» به سعايت و راهنمايي آنهايي تنظيم شده است كه امروز در راهپيمايي خودجوش؟؟؟ قم راهپيمايان را به حضور پذيرفته و به مردم ايران ؟؟؟پيام دادند كه « شهر مقدس قم جاي منافقان نيست» ديري نمي پايد كه راهپيمايان امروز درخواست خروج ميزبان امروزشان را از قم خواهند داشت.مگر انكه........

۲ نظر:

  1. صنوبر
    لاریجانی ها همین اند دیگر

    پاسخحذف
  2. تازه غرق در خواندن داستان شده بودم و داشتم لذت می بردم که"بقيه داستان را خود حدس زده يا در مثنوي عظيم معنوي بخوانيد." واقعا خوب حال می گیرید

    پاسخحذف

چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
می‌توانید از برگه تماس‌بامن هم استفاده نمایید.