الف:
اگر بخواهیم در بین انسانهای بزرگ «۳۶۵» تن را انتخاب نماییم و هر یک از «۳۶۵» روز سال را به نام یکی از آنها ثبت و ضبط نماییم، زندهیاد دکتر «محمدمصدق» یکی از آنهاست و روز «بیستونهماسفندماه» روز ملی شدن صنعت نفت ایران، روزی است که بدون شک، بر پیشانی سند افتخارات خود نام دکتر «محمدمصدق» را حک نمودهاست. برای من بسیار دردآور است که متاسفانه این روز با ایام پایان سال و درگیری مردم با برنامههای پایان سال و استقبال از سال نو مقارن گشته و عظمت عید ملی شدن نفت و نام «مصدق» آنچنانکه شایسته آنست، مورد توجه و یادآوری قرار نمیگیرد.
ب:
من امروز مثل هر روز دیر از خواب بیدار شدم. اما نه آنقدر دیر که به خداحافظی و بدرقه «زمستان» نرسم. وقتی رسیدم که «زمستان» آخرین همراهش «سرما» را در کولهپشتیاش جابجا کرد، بند چکمههایش را محکم کرد، برای همه دست تکان داد و رفت به کجا؟ نمیدانم.
سال «۱۳۸۴» با همه آنچه داشت: (خوبی، بدی، بالایی، پستی، زشتی، زیبایی و...) تمام شد و فردا سال «۱۳۸۵» آغاز میشود. ساز و دهل و سرنا مینوازند، توپها شلیک میشوند به تبریک واعلام عید.
باشد که اینهمه سر و صدا، چرت روزمرهگیمان را پاره کند تا آنگونه که طبیعت رنگ عوض میکند و متحول میشود، آماده شویم برای تغییر به سمت بهترینها.
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست / برخیز و به حان باده کن عزم درست
کین سبزه که امروز تما شاگه توست / فردا همه از خاک تو بر خواهد رست
نوروز باستانی، آعاز سال یکهزار و سیصد و هشتاد و پنج وعیدتان مبارک
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز
+ علی مصلحی ; ٩: ٠۱ ق. ظ ; ۱۳۸۴/۱٢/٢٩
اگر به خانه من آمدی، برای منای مهربان چراغ بیاور (۱۱چراغ)
اگر بخواهیم در بین انسانهای بزرگ «۳۶۵» تن را انتخاب نماییم و هر یک از «۳۶۵» روز سال را به نام یکی از آنها ثبت و ضبط نماییم، زندهیاد دکتر «محمدمصدق» یکی از آنهاست و روز «بیستونهماسفندماه» روز ملی شدن صنعت نفت ایران، روزی است که بدون شک، بر پیشانی سند افتخارات خود نام دکتر «محمدمصدق» را حک نمودهاست. برای من بسیار دردآور است که متاسفانه این روز با ایام پایان سال و درگیری مردم با برنامههای پایان سال و استقبال از سال نو مقارن گشته و عظمت عید ملی شدن نفت و نام «مصدق» آنچنانکه شایسته آنست، مورد توجه و یادآوری قرار نمیگیرد.
ب:
من امروز مثل هر روز دیر از خواب بیدار شدم. اما نه آنقدر دیر که به خداحافظی و بدرقه «زمستان» نرسم. وقتی رسیدم که «زمستان» آخرین همراهش «سرما» را در کولهپشتیاش جابجا کرد، بند چکمههایش را محکم کرد، برای همه دست تکان داد و رفت به کجا؟ نمیدانم.
سال «۱۳۸۴» با همه آنچه داشت: (خوبی، بدی، بالایی، پستی، زشتی، زیبایی و...) تمام شد و فردا سال «۱۳۸۵» آغاز میشود. ساز و دهل و سرنا مینوازند، توپها شلیک میشوند به تبریک واعلام عید.
باشد که اینهمه سر و صدا، چرت روزمرهگیمان را پاره کند تا آنگونه که طبیعت رنگ عوض میکند و متحول میشود، آماده شویم برای تغییر به سمت بهترینها.
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست / برخیز و به حان باده کن عزم درست
کین سبزه که امروز تما شاگه توست / فردا همه از خاک تو بر خواهد رست
نوروز باستانی، آعاز سال یکهزار و سیصد و هشتاد و پنج وعیدتان مبارک
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز
+ علی مصلحی ; ٩: ٠۱ ق. ظ ; ۱۳۸۴/۱٢/٢٩
اگر به خانه من آمدی، برای منای مهربان چراغ بیاور (۱۱چراغ)
0 نظرات:
ارسال یک نظر
چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
میتوانید از برگه تماسبامن هم استفاده نمایید.