صفحات

۱۳۸۴/۰۸/۲۲

خبر به دورترين نقطه جهان برسد

همان که هشت قرن پيش بر سراچه، خواجه «شمس الدين محمد حافظ شيرازي» بيتوته کرد، تا مرغ جانش را از زندان تن به ملکوت آسمان فراری داد، پنجاه روز پيش بر در خانه بانوی شعر معاصر، بانوی معاصر غزل؛ بانو «نجمه زارع» خفت تا نامش از ميان ما زمينيان قلم بخورد وآسمانی شود. «نجمه زارع» پنجاه روز پيش، سی ام شهريور رفت تا ما پرواز را به خاطر بسپاريم. پنجاه روز پيش شعر به چله عزا نشست و ما مرگ را گم کرده ايم و؛ دستمان در پی چيزی می‌گردد و مرگ در حنجره سرخ گلو می‌خواند:

خبر به دورترين نقطة جهان برسد
نخواست او به من خسته بي‌گمان برسد

شكنجه بيشتر از اين؟ كه پيش چشم خودت
كسي كه سهم تو باشد، به ديگران برسد

چه مي‌كني؟ اگر او را كه خواستي يك عمر،
به راحتي كسي از راه ناگهان برسد...

رها كني، برود، از دلت جدا باشد
به آن كه دوست‌ترش داشته‌، به آن برسد

رها كني بروند و دوتا پرنده شوند
خبر به دورترين نقطة جهان برسد

گلايه‌اي نكني، بغض خويش را بخوری
كه «هق هق» تو مبادا به گوششان برسد

خدا كند كه... نه،‌ نفرين نمي‌كنم... نكند
به او ـ كه عاشق او بوده‌ام ـ زيان برسد

خدا كند فقط اين عشق از سرم برود
خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد.
(زنده ياد نجمه زارع)

+ علی مصلحی ; ٢:٢٩ ‎ق.ظ ; ۱۳۸٤/۸/٢٢
اگر به خانه من آمدي،براي من اي مهربان چراغ بياور(14چراغ)

0 نظرات:

ارسال یک نظر

چنانچه صاحب آدرس اختصاصی اینترنتی(وبلاگ-سایت)هستید، از منوی کشویی «نمایه» گزینه «نام/آدرس اینترنتی» را نتخاب نمایید.
می‌توانید از برگه تماس‌بامن هم استفاده نمایید.